بازی BIOSHOCK 2
یکی از پر سر و صداترین بازی های چند سال پیش، BioShock بود که با روایت داستانی و نگاه سینمایی منحصر به فرد خود، نظر بسیاری از بازیبازها را جلب کرد. استقبال خوب مخاطبان و منتقدان از بازی، باعث شد ساخت دنباله های متعدد
نویسنده: سهیل منصوری
یکی از پر سر و صداترین بازی های چند سال پیش، BioShock بود که با روایت داستانی و نگاه سینمایی منحصر به فرد خود، نظر بسیاری از بازیبازها را جلب کرد. استقبال خوب مخاطبان و منتقدان از بازی، باعث شد ساخت دنباله های متعدد برای آن تضمین شود؛ به گونه ای که به سرعت اخباری از ساخت BioShock 2 و حتی دنباله های دیگر آن منتشر شد. اما چون سازندگان بازی پیشین در حال کار بر روی یک پروژه جدید و بلند پروازانه بودند؛ ساخت بازی جدید به یک سازنده دیگر سپرده شد که صرفاً توسط سازندگان بازی پیشین راهنمایی می شد. اما سازنده جدید به دنبال کپی کردن بازی اصلی نبود و برای پیشگیری از تکراری شدن BS2 و تبدیل آن به یک BS دیگر، تغییرات زیادی در داستان و گیم پلی BS2 معرفی کرد.
ناپدید شدن خواهر کوچولوها که تنها عامل بازیابی ایدم (Adam) در ریچر بودند، باعث شد ایدم در ریچر کم تر و کم تر شود و اسپلایسرها که جنون به دست آوردن ایدم بر آن ها غلبه کرده بود، به طرز دیوانه واری در جستجوی مقادیر بیشتری از این ماده نایاب در شهر جولان می دادند و حاضر بودند برای به دست آوردن آن هر کاری بکنند. این رخداد اسپلایسرها را وحشی تر و قوی تر کرد و ریچر- شهر رویایی اندرو رایان و بهشت آرمانی او برای انسان های روشنفکر و آرمان گرا - به جنگلی تبدیل شد که اسپلایسرها برای به دست آوردن ایدم بیشتر در آن، همدیگر را شکار می کردند و می دریدند.
هفت سال بعد، سوفیا لمب (او احتمالاً یکی از خواهر کوچولوهایی است که از ریچر خارج شده بود؛ یا یکی از رقبای سیاسی اندرو رایان است و با یکی از خواهر کوچولوها به نحوی رابطه دارد)، به دلیلی که هنوز روشن نیست به ریچر بازگشت. او از جهنمی که اسپلایسرها درست کرده بودند، دل خوشی نداشت و دوست داشت دنیای ریچر را آن گونه که در خاطرات و آرمان هایش می خواست، ببیند. لمب معتقد بود هر کسی وظیفه مشخصی بر عهده دارد و باید آن را انجام دهد؛ از این رو بر اساس فلسفه لمب حتی اسپلایسرها هم در این دنیا وظیفه ای بر عهده داشتند. به همین دلیل تصمیم گرفت نظم و قانون دلخواه خود را به هر قیمتی در این شهر برقرار کند و با استفاده از تکنولوژی هایی که قبلاً برای تبدیل مردان قوی به yBig Dadd ها استفاده می شد؛ خواهر کوچولوهای دیگر را تغییر داد. این خواهر کوچولوها که اکنون زنان جوانی شده بودند؛ علاوه بر استفاده از سلاح های بسیار قوی و یک لباس غواصی سبک که مانع از حرکت سریع آن ها نمی شد و به عنوان زره بسیار قوی نیز عمل می کرد، توانایی استفاده از پلازمیدها را نیز به دست آوردند. این موجودات مخوف که خواهر بزرگ نامیده می شدند؛ در واقع نوع بسیار پیشرفته ای از بیگ ددی بودند که نه تنها توانایی های فیزیکی و جادویی بسیار قوی تر داشتند. بلکه می توانستند با سرعت باورنکردنی حرکت کنند. استفاده بیش از حد از پلازمیدها روح و روان آنان را نیز تحت تأثیر قرار داده و از این موجودات بی گناه، هیولا ساخت. این موجودات جای خود را در دنیای ترسناک ریچر پیدا کردند و به توانمندترین شکارچیان آن تبدیل شدند. در این میان لمب نیز که برای رسیدن به رویا و آرمان های واهی خود، حاضر بود هر کاری بکند؛ برای بازگرداندن بزرگ ترین عاملی که می توانست دوباره به دنیای او جان ببخشد؛ یعنی خواهر کوچولوها، دست به کار شد. خواهران بزرگ شب ها از دخمه تاریک خود در اعماق ریچر بیرون می آمدند، به شهرهای ساحلی می¬رفتند و دختران کوچک را از خانه هایشان می ربودند تا در ریچر به خواهر کوچولوها تبدیل کنند. در حالی که مردم شهرهای کنار دریا در وحشت موجود لاغر و بیش از اندازه سریعی که شبانگاه به خانه هایشان دستبرد می زد و دخترانشان را می ربود، کابوس سیاه و ترسناکی را تجربه می کردند؛ خواهران بزرگ در اعماق اقیانوس، رویای دوران کودکی خود را دوباره از نو آفریدند و همراه با لمب، با حربه ترس و نیروی وحشت بر آن حکومت کردند. بیگ ددی ها زیر سلطه لمب در آمده بودند و از خواهر کوچولوهایی که برای او کار می کردند؛ محافظت می کردند. حتی برای قدرتمندتر کردن پایه های این حکومت، لمب خواهر بزرگ های جدیدی به وجود آورد. او هر کس و هر چیز را که ممکن بود این دنیای رویایی تاریک را تهدید کند و نظم آن را بر هم بزند، از سر راه بر می داشت. لمب با کمک چند نفر از جمله یک کشیش ایرلندی به نام پدر سایمون ویلز، فلسفه و مذهب ساختگی خود را در دنیای ریچر اشاعه می داد. ویلز که یک کشیش فاسد بود، خود را به طرز باور نکردنی تقویت کرد و به یک اسپلایسر تبدیل شد تا اندیشه های مذهبی لمب را همانند بسیاری دیگر از چهره های مذهبی، نه با توسل به عقل و منطق، بلکه با زور و فشار و اجبار گسترش دهد. هیچ اسپلایسری شهامت این که با او رویاروی شود را نداشت. به این ترتیب حتی اسپلایسرها هم از ترس کشته شده توسط او، قوانین امپراتوری لمب را رعایت کردند و تحت فرمان او در آمدند و لمب نیز این فرمان پذیری آن ها را با خرسندی پذیرفت.
سه سال بعد، در حالی که رویای سیاه و ترسناک سوفیا لمب به حقیقت پیوسته بود؛ بریجیت تتنباوم - دانشمندی که خواهر کوچولوها را آفریده بود و در پایان Bs1 دیدیم از آنچه در حق این کوچولوها روا داشته، پشیمان است - به ریچر بازگشت. او که دنیای جدید ریچر را به طور کامل تحت یک سلطه اهریمنی می دید و می خواست این کودکان بی گناه را نجات دهد؛ راهی برای مبارزه با بیگ ددی ها و خواهر بزرگ های توانمندی که بی چون و چرا از سوفیا لمب پیروی می کردند و اسپلایسرهای شروری که از او حساب می بردند نداشت. اما هنوز کور سوی امیدی وجود داشت. تتنباوم برای مبارزه با این اهریمن جدید، به اولین نمونه بیگ ددی که سال ها پیش از یک انسان ساخته شده و تاکنون در حالت غیرفعال بود، متوسل شد. این بیگ ددی ابتدایی که Subject Delta نام داشت؛ زمانی با یک خواهر کوچولو به نام النور لمب (که نامش به طرز مشکوکی به نام سوفیا لمب شبیه است) همراه بود و او اکنون تنها امید تتنباوم برای رویارویی با این دشمن جدید و نجات بقیه خواهر کوچولوها محسوب می شود. اما برخلاف بیگ ددی های پیشرفته و مدرن که بی چون و چرا از رهبر ریچر پیروی می کردند؛ دلتا نیروی اندیشه و اختیار خود را دوباره به دست می آورد و به اصطلاح از خواب چند ساله بیدار می شود. اما شمشیر برنده ای که تتنباوم انتخاب کرده است، دو لبه دارد و همان گونه که می تواند به دشمنان او آسیب بزند، ممکن است دستان او را نیز قطع کند. آنچه این بیگ ددی یاغی در داستان BioShock 2 انجام خواهد داد؛ بر عهده بازیباز است. بله، درست خوانده اید. بازیباز این بار در نقش یک بیگ ددی بازی خواهد کرد.
جزئیات کامل نحوه روایت داستانی بازی در بخش چند نفره مشخص نشده است؛ اما مشخص شده است بازیباز در این بازی یک آپارتمان دارد که قبل از مبارزه ها، در آن منتظر می ماند. پس از مبارزه و پیروزی در بازی، بازیباز ایدم بیشتری به دست می آورد و خود را ارتقا می دهد. نکته جالب این است هر چه بازیباز خود را ارتقا دهد، زشت تر و ترسناک تر می شود و حتی صدای او نیز به طرز ناخوشایندی تغییر می کند؛ علاوه بر این بازیباز می تواند پس از رفتن به آپارتمان، با استفاده از قفسه لباس ها، ظاهر خود را تغییر دهد. پس از برگشتن به آپارتمان در صورتی که بازیباز به سطوح بالاتر رسیده باشد، یکی از گروه های بازی با بازیباز تماس گرفته و جزئیات بیشتری از ماجراهای رخ داده و داستان بازی را به او اطلاع می دهد.
حداکثر مرتبه ای که بازیباز می تواند به آن دست پیدا کند، 40 است و بازیباز با گرفتن مرتبه و ارتقای مقام، به طور کامل به داستان بخش چند نفره بازی پی خواهد برد. سازندگان بازی امیدوار هستند با این شیوه، به بازیباز اجازه دهند خود را به عنوان یک بازیگر واقعی در جریان جنگ های داخلی ریچر تصور کند و احساس کند واقعاً در آن شرکت داشته است.
بخش چند نفره BS2 که توسط شرکت Digital Extremes ساخته می شود؛ تا حد زیادی با بخش تک نفره آن تفاوت دارد. بازیباز در این بخش در نقش شخصیت های متفاوت (از اسپلایسرهای دیوانه گرفته تا بیگ ددی) با توانایی های متفاوت بازی می کند. به عنوان مثال بخش چند نفره بازی پلازمیدهای منحصر به فردی دارد (از قبیل پلازمیدی که سرعت بازیباز را به طور ناگهانی افزایش می دهد) که در بخش تک نفره وجود ندارد. علاوه بر این هر اسپلایسر که بازیباز انتخاب می کند، سلاح تن به تن منحصر به فرد خود را خواهد داشت. در مراحل اولیه طراحی بخش چند نفره، سه مد چند نفره در این بازی وجود داشت؛ اما به تدریج حالت های چند نفره بازی افزایش پیدا کرد. در نهایت نگارش نهایی بازی پنج حالت اصلی و 2 حالت فرعی و در مجموع 7 حالت متفاوت چند نفره خواهد داشت.
حالت های سنتی چند نفره بازی عبارتند از Deathmatch و Team Deathmatch (که Civil War نامیده می شود) که جزو بخش های اساسی و غیر قابل حذف هر بازی شوتر اول شخص چند نفره محسوب می شود (همان گونه که از نام این دو حالت نیز پیداست، بازیبازها در این دو مد باید با کشتن همدیگر امتیاز بگیرند).
مد Last Splicer Standing که یادآور Last Man Standing بازی های سنتی است؛ شبیه به Team Deathmatch عمل می کند با این تفاوت که بازیبازها پس از کشت شدن، زنده نمی شوند و در هر راند تیمی برنده می شود که تمام اعضای تیم دیگر را بکشد.
مد چهارم بازی که نام آن یادآور نام مد Capture The Flag در بازی های اول شخص سنتی است؛
Capture the Sister نام دارد ( این مد، یکی از سه مد اولیه بازی بود). البته این شباهت تنها اسمی نیست و این مد شکل جدیدی از همان CTF قدیمی است. در این مد که یکی از مدهای تیمی بازی است، هر تیم علاوه بر مبارزان عادی که اسپلایسر هستند؛ یک بیگ ددی نیز دارد و بیگ ددی هر تیم تلاش می کند یک خواهر کوچولو را گرفته و او را به کانال های انتقال خواهر کوچولوها در پایگاه خود منتقل کند و اسپلایسرها نیز باید از این بیگ ددی محافظت کنند.
مد دیگر بازی Adam Grab نام دارد. در این مد نیز مبارزه بر سر خواهر کوچولو است؛ اما در این مد هر بازیباز تلاش می کند خواهر کوچولو را برای مدت بیشتری نسبت به رقبا با خود همراه کرده و به این ترتیب با کمک او، ایدم بیشتری به دست آورد.
نکته اصلی در مورد این مد این است که بر خلاف مدهای دیگر، مبارزه در این مد نقش اساسی ندارد و چون بازیباز پس از همراه شدن با خواهر کوچولو آسیب پذیر است و در عین حال تلاش می کند او را از دست ندهد؛ باید در شهر پنهان شود و بازیبازهای دیگر نیز تلاش خواهند کرد هر چه سریع تر او و خواهر کوچولو را پنهان کنند.
این مد بدیع و منحصر به فرد، تمام بازیبازهای دیگر را در برابر یک بازیباز قرار می دهد که در نوع خود بسیار هیجان انگیز خواهد بود. این مد یک واریته تیمی به نام Team Adam Grab نیز دارد و با وجود این که اصول این دو مد یکسان است؛ اما در عمل متفاوت کار می کنند.
یکی دیگر از مدهای بازی که یادآور Domination در بازی های UT است، Turf War نام دارد و بازیبازها باید مناطق مختلف ریچر را تحت تصرف خود درآورده و برای مدت مشخص از آن دفاع کنند. این مد بازی حول رویدادهای داستانی بازی در جریان جنگ داخلی و مبارزه اندرو رایان با اتلس برای تصرف بخش های مختلف شهر شکل گرفته است.
بازیباز اکنون به یک لباس غواصی مجهز است که نه تنها از او در برابر ضربه های مهلک محافظت می کند؛ بلکه به بازیباز اجازه می دهد به محیط های جدیدی که در بازی پیشین امکان پذیر نبود، وارد شود. به عنوان مثال چراغ قوه ای که روی لباس غواصی نصب شده؛ به او اجازه می دهد به دخمه های تاریک راه یافته و نوع جدیدی از گشت و گذار و مبارزه را تجربه کند. از سوی دیگر کاربرد اصلی این لباس غواصی، همان گونه که از نامش پیداست، غواصی است و بازیباز می تواند در بخش هایی از بازی از شهر ریچر بیرون آمده و در اقیانوس به گشت و گذار بپردازد که بدون شک برای طرفداران بازی قبلی بسیار جالب خواهد بود. فراموش نکنید دنیای رپچر اکنون بسیار خطرناک تر از زمانی است که جک برای اولین بار وارد آن شد و دشمنان آن نیرومندتر و سریع تر هستند. مهم ترین نقطه تفاوت بیگ ددی با قهرمان بازی قبلی، شیوه مبارزه اوست. اولاً بازیباز در این بازی بسیار قوی تر شده است. او مقاومت بیش تری به آسیب دارد و به نوبه خود، آسیب بیش تری به دشمنان می زند. علاوه بر این قهرمان ما می تواند با یک دست سلاح و با دست دیگر، پلازمید نگه داشته و هنگام مبارزه از هر دو دست به طور همزمان استفاده کند. از طرف دیگر، بازیباز در این بازی به جایگزین های ارزشمندی برای سلاح های جک و تمام سلاح هایی که بیگ ددی ها در BS1 در اختیار داشتند؛ دسترسی دارد. ویژگی جالب دیگر BS2 این است که مبارزه با سلاح های تن به تن در این بازی به یکی از بخش های اصلی تبدیل می شود.
یکی از مهم ترین سلاح های بیگ ددی ها در BS1، دریل غول پیکر و ترسناکی بود که این موجودات خشن از آن برای سوراخ کردن بازیباز استفاده می کردند. بازیباز در BS2 می تواند از این دریل به شیوه های بسیار جالب استفاده کند. مسلماً ساده ترین و کلیشه ای ترین نوع استفاده از این دریل، مته کاری دشمنان، هجوم بردن و ضربه زدن به دشمنان و شکستن موانع، جعبه ها و دیوارهای ترک خورده و پیدا کردن وسیله های مخفی یا راه های جدید است. اما فراموش نکنید این سلاح غول پیکر، بسیار ترسناک است و بازیباز می تواند با استفاده از آن، دشمنان کوچک تر و ضعیف تر را بترساند و فراری دهد! اما این سلاح قدرتمند بدی هایی هم دارد و نه تنها مدت زیادی طول می کشد تا به کار افتد؛ بلکه مصرف سوخت آن بالا است و به سرعت داغ می کند و غیر قابل استفاده می شود. برای حل این مشکل، بازیباز در طول بازی خواهد توانست دریل را ارتقا داده و میزان آسیب آن را بیش تر و میزان سوخت مصرفی و سرعت داغ شدن آن را کمتر کند.
اما در این بازی مبارزه تن به تن، تنها راه مبارزه نیست. بازیباز در BS2 به سلاح های دوربرد بسیار قوی دسترسی دارد که در حقیقت انواع بهتر و قوی تری از سلاح های مورد استفاده درBS1 است. به عنوان مثال مسلسل دستی که در بازی پیشین در اختیار داشتیم، اکنون با یک تیربار بسیار قدرتمند جایگزین شده است؛ یا تفنگ نیزه های جایگزینی برای زوبین بازی قبلی است که تنها یک تیر آن می تواند قوی ترین اسپلایسرها را به دیوار میخکوب کند. فراموش نکنید بازیباز می تواند تمام تفنگ های غول پیکر بازی را تنها با یک دست بردارد؛ چون خود نیز یک بیگ ددی غول پیکر است.
گوناگونی پلازمیدها نیز در BS2 بیشتر شده است. علاوه بر معرفی پلازمیدهای کاملاً جدید، بازیباز می تواند پلازمیدهای قدیمی را به شکل های جدید مورد استفاده قرار دهد. او می تواند پلازمیدهای ساده را ارتقا دهد که این کار باعث تبدیل آن ها به اشکال جدید و قوی تری از پلازمید های قدیمی می شود. به عنوان مثال پلازمید آتش پس از ارتقا به گلوله آتشین و پس از ارتقای مجدد، به توده مشتعلی که به سمت دشمنان فوران می کند؛ تبدیل می شود. حتی بازیباز می تواند پلازمیدها را با یکدیگر ترکیب کند. به عنوان مثال بازیباز می تواند پلازمید تله را با پلازمیدهای دیگر ترکیب کرده و اشکال جدیدی از تله به وجود آورد. هک کردن نیز در بازی جدید دستخوش تغییر شده است. بیگ ددی می تواند با استفاده از یک سلاح جدید دستگاه های الکترونیکی نظیر دوربین ها و تیربارهای موجود در محیط را از راه دور هک کند. او انگشتان ظریف جک را ندارد، ولی به دلیل سازگاری کامل با رپچر، به خوبی می تواند با تجهیزات رپچر کنار بیایید. از این رو مینی گیم هک که در بازی قبلی با متصل کردن لوله های کوچک به هم کار می کرد، اکنون با یک مینی گیم ساده تر که بازیباز را وادار می کند کلیدهای خاص را در زمان مناسب فشار دهد.
اما شاید جالب ترین بخش مربوط به گیم پلی BS2، به خواهر کوچولوها مربوط میشود. قهرمان داستان ما اکنون یک بیگ ددی است و کار اصلی بیگ ددی ها، محافظت از خواهر کوچولوهاست. در BS2 بازیباز پس از شکست دادن بیگ ددی های دشمن، دو گزینه پیش رو دارد. گزینه اول، مانند BS1، کشتن خواهر کوچولو و به دست آوردن بیشترین میزان ممکن ایدم است. اما در حالت دوم، بازیباز می تواند با خواهر کوچولو همراه شود. او را روی کول خود سوار کند و در مواقع لازم، از خواهر کوچولو بخواهد تا از جنازه های اسپلایسرها ایدم به دست آورد. این کار باعث می شود اسپلایسرهایی که در جستجوی ایدم هستند؛ به خواهر کوچولو حمله کنند و بازیباز باید از او در برابر دشمنان محافظت کند. خواهر کوچولو هم به نوبه خود به بازیباز کمک خواهد کرد و در صورتی که یک خواهر بزرگ نزدیک شود؛ او را خبر می کند. در نهایت پس از رسیدن به کانال های خواهر کوچولوها، بازیباز می تواند همانند بازی پیشین خواهر کوچولو را نجات داده و او را آزاد کند.
اما خواهرهای بزرگ هم در این گیر و دار بیکار نخواهند نشست. در صورتی که بازیباز تعداد زیادی بیگ ددی یا اسپلایسر را بکشد، سر و کله یک خواهر بزرگ که دشمن بسیار خطرناکی است؛ پیدا می شود. این هیولاها که تقریباً نوعی غول مرحله محسوب می شوند؛ بسیار قوی و بسیار سریع هستند و شکست دادن آن ها کار سختی است.
غیر از خواهر بزرگ، انواع جدیدی از دشمنان در بازی وجود دارد.
اسپلایسرها در BS2 متنوع تر و بیش تر از BS1 هستند. به عنوان مثال، یکی از اسپلایسرهای جدید بازی Brute نام دارد و نمونه کاملی از تنازع بقا محسوب می شود. این موجود قبلاً یک اسپلایسر عادی بوده که در طول ده سال گذشته به طور مرتب دیگر اسپلایسرها را شکست داده، ایدم آن ها را مصرف کرده و از آن برای قوی تر شدن استفاده کرده است. او یک شکارچی برتر در رأس هرم غذایی رپچر و یک موجود غول پیکر است که نیروی فیزیکی و استقامت قابل توجهی دارد (در عین حال بسیار زشت و ترسناک است). او می تواند اشیا بزرگ را برداشته و به سمت بازیباز پرتاب کند و اگر چیزی دم دستش نبود؛ به سوی بازیباز حمله ور شده و با مشت های کوبنده، با او مبارزه می کند. اما گول ظاهر بزرگ این موجود را نخورید. بروت بسیار سریع است و می تواند پرش های بسیار طولانی انجام داده و خود را به سرعت به بازیباز برساند و اگر فرصت پیدا کند؛ از فاصله طولانی به بازیباز یورش برده و با تنه زدن، آسیب مهیبی به او می زند. او حس بویایی خوبی دارد و اگر بازیباز با یک خواهر کوچولو همراه شود؛ به احتمال زیاد نظر بروت هایی که در آن حوالی جولان می دهند را به خود جلب خواهد کرد. رخدادی دوست داشتنی برای بازیبازهایی که جرأت همراه شدن با خواهر کوچولوها را داشته باشند!
اما شاید جالب ترین دشمن جدید (غیر از خواهر بزرگ) گونه جدید و نیرومندی از بیگ ددی باشد. این نوع بیگ ددی در واقع چندان هم جدید نیست و قرار بود در بازی اول وجود داشته باشد؛ اما به دلایلی به BS1 راه پیدا نکرد و اکنون با تغییرات داستانی و گیم پلی، به BS2 منتقل شده است. این نوع بیگ ددی که Rumbler نام دارد؛ توسط یکی از دستیاران لمب ساخته شده و بسیار قدرتمندتر از یک بیگ ددی معمولی است. او چهره مرموزی دارد و با استفاده از تیربار و موشک انداز به بازیباز حمله می کند. تاکتیک مبارزه با این بیگ ددی با بیگ ددی های قبلی کاملاً متفاوت است؛ چون برخلاف بیگ ددی های پیشین که بازیباز تلاش می کرد آن ها را از خود دور نگه دارد؛ این بیگ ددی در فاصله دور بسیار کارآمد است. اگر بازیباز به سرعت حرکت نکند، رامبلر با استفاده از موشک انداز غول پیکری که روی دوش او نصب شده است، آسیب ویران کننده ای به او خواهد زد. شدت و وسعت انفجار در این حالت به حدی زیاد است که امکان جا خالی دادن وجود ندارد. اما اگر بازیباز سریع باشد و پشت موانع سنگر بگیرد یا تلاش کند با استفاده از نیروهای پلازمیدها، موشک را در هوا گرفته و آن را به سمت رامبلر پرتاب کند، رامبلر تیربارهایی روی زمین مستقر می کند که بازیباز را سوراخ سوراخ می کند. البته بازیباز می تواند این تیربارها را هک کند؛ اما مسلماً رامبلر آرام نمی نشیند و از موشک اندازش برای نابود کردن بازیبازی که برای هک کردن یک تیربار ساکن ایستاده، استفاده خواهد کرد.
بایوشاک 2 از آن بازی هایی است که نه تنها می تواند نظر طرفداران بازی پیشین را به خود جلب کند، بلکه به اندازه کافی تنوع و تغییر در آن وجود دارد تا یک کپی خسته کننده و کسالت آور نباشد. داستان فوق العاده جالب و جو اسرار آمیز این بازی، به خوبی یادآور بازی بزرگ پیشین است و اگر بایوشاک 2 بتواند زمانی که در اوایل سال 2010 برای PS3 ،PC و Xbox360 عرضه می شود، حماسه بازی قبلی را تکرار کند؛ بازیبازها دلایل زیادی خواهند داشت تا برای ساعت های طولانی، پشت مانیتورهای خود میخکوب شوند.
منبع: مجله ی بازی رایانه، شماره ی 32
رویای سیاهی از اعماق دریا
به Rapture خوش آمدید، دوزخ زیر دریایی که برگزیدگان و نوابغ آن را ساخته، به درجه کمال رسانده و نابود کرده اند. از پشت دیوارهای شیشه ای ترک خورده آن می توان اقیانوس سیاه و ساکنان ترسناک آن را که گویی هر آن ممکن است هجوم آورند؛ دید. اما نه ضجه های هولناک شکاری که توسط شکارچی اش دریده می شود و نه فریادهای وحشیانه شکارچی که با رضایت طعمه اش را پاره پاره می کند؛ نه چهره دختر کوچولوهای ترسناکی که حاضرند جنازه های در حال فساد را در جستجوی ماده ای مرموز زیر و رو کنند و نه مردان و زنان و زشت و ترسناکی که حاضرند برای به دست آوردن تنها ذره ای از این ماده، هر چه دارند - حتی زندگی شان را - از دست بدهند؛ نمی تواند شما را بترساند؛ چون به خوبی می دانید جایی در گوشه های تاریک این دخمه، در میان خرابه های یک امپراتوری رویایی و ویرانه های یک آرمان بر باد رفته، زنی جوان به آرامی به سوی شما می آید. و به خوبی می دانید این زن جوان، به تنهایی، از تمام هیولاهای ترسناک این دخمه اهریمنی، ترسناک تر است.بازگشت به ریچر
همانطور که می دانید BioShock سه پایان داشت و بسته به این که بازیباز در طول بازی همه خواهر کوچولوها را نجات می داد، همه آن ها را می کشت یا تنها برخی از آن ها را نجات می داد؛ یکی از این سه پایان را می دید که یک نقطه مشترک اصلی داشتند و در هر سه حالت، خواهر کوچولوها (چه به دلیل کشته شدن توسط جک، چه به دلیل نجات یافتن توسط او و چه به دلیل خارج شدن از ریچر توسط زنی که آن ها را خلق کرده بود، یعنی تتنباوم) از ریچر ناپدید شدند. داستان BioShock 2 حدود 10 سال پس از ماجراهای بازی پیشین و ماجرای ناپدید شدن خواهر کوچولوها در ریچر شروع می شود. جزئیات داستان بازی هنوز دقیقاً مشخص نیست و برخی از اطلاعاتی که درباره داستان بازی داده شد گیج کننده و متناقض است؛ اما آنچه در ادامه بازگو خواهد شد، بر اساس اطلاعات کمی که در مصاحبه های مختلف به دست آمده، جمع آوری شده است.ناپدید شدن خواهر کوچولوها که تنها عامل بازیابی ایدم (Adam) در ریچر بودند، باعث شد ایدم در ریچر کم تر و کم تر شود و اسپلایسرها که جنون به دست آوردن ایدم بر آن ها غلبه کرده بود، به طرز دیوانه واری در جستجوی مقادیر بیشتری از این ماده نایاب در شهر جولان می دادند و حاضر بودند برای به دست آوردن آن هر کاری بکنند. این رخداد اسپلایسرها را وحشی تر و قوی تر کرد و ریچر- شهر رویایی اندرو رایان و بهشت آرمانی او برای انسان های روشنفکر و آرمان گرا - به جنگلی تبدیل شد که اسپلایسرها برای به دست آوردن ایدم بیشتر در آن، همدیگر را شکار می کردند و می دریدند.
هفت سال بعد، سوفیا لمب (او احتمالاً یکی از خواهر کوچولوهایی است که از ریچر خارج شده بود؛ یا یکی از رقبای سیاسی اندرو رایان است و با یکی از خواهر کوچولوها به نحوی رابطه دارد)، به دلیلی که هنوز روشن نیست به ریچر بازگشت. او از جهنمی که اسپلایسرها درست کرده بودند، دل خوشی نداشت و دوست داشت دنیای ریچر را آن گونه که در خاطرات و آرمان هایش می خواست، ببیند. لمب معتقد بود هر کسی وظیفه مشخصی بر عهده دارد و باید آن را انجام دهد؛ از این رو بر اساس فلسفه لمب حتی اسپلایسرها هم در این دنیا وظیفه ای بر عهده داشتند. به همین دلیل تصمیم گرفت نظم و قانون دلخواه خود را به هر قیمتی در این شهر برقرار کند و با استفاده از تکنولوژی هایی که قبلاً برای تبدیل مردان قوی به yBig Dadd ها استفاده می شد؛ خواهر کوچولوهای دیگر را تغییر داد. این خواهر کوچولوها که اکنون زنان جوانی شده بودند؛ علاوه بر استفاده از سلاح های بسیار قوی و یک لباس غواصی سبک که مانع از حرکت سریع آن ها نمی شد و به عنوان زره بسیار قوی نیز عمل می کرد، توانایی استفاده از پلازمیدها را نیز به دست آوردند. این موجودات مخوف که خواهر بزرگ نامیده می شدند؛ در واقع نوع بسیار پیشرفته ای از بیگ ددی بودند که نه تنها توانایی های فیزیکی و جادویی بسیار قوی تر داشتند. بلکه می توانستند با سرعت باورنکردنی حرکت کنند. استفاده بیش از حد از پلازمیدها روح و روان آنان را نیز تحت تأثیر قرار داده و از این موجودات بی گناه، هیولا ساخت. این موجودات جای خود را در دنیای ترسناک ریچر پیدا کردند و به توانمندترین شکارچیان آن تبدیل شدند. در این میان لمب نیز که برای رسیدن به رویا و آرمان های واهی خود، حاضر بود هر کاری بکند؛ برای بازگرداندن بزرگ ترین عاملی که می توانست دوباره به دنیای او جان ببخشد؛ یعنی خواهر کوچولوها، دست به کار شد. خواهران بزرگ شب ها از دخمه تاریک خود در اعماق ریچر بیرون می آمدند، به شهرهای ساحلی می¬رفتند و دختران کوچک را از خانه هایشان می ربودند تا در ریچر به خواهر کوچولوها تبدیل کنند. در حالی که مردم شهرهای کنار دریا در وحشت موجود لاغر و بیش از اندازه سریعی که شبانگاه به خانه هایشان دستبرد می زد و دخترانشان را می ربود، کابوس سیاه و ترسناکی را تجربه می کردند؛ خواهران بزرگ در اعماق اقیانوس، رویای دوران کودکی خود را دوباره از نو آفریدند و همراه با لمب، با حربه ترس و نیروی وحشت بر آن حکومت کردند. بیگ ددی ها زیر سلطه لمب در آمده بودند و از خواهر کوچولوهایی که برای او کار می کردند؛ محافظت می کردند. حتی برای قدرتمندتر کردن پایه های این حکومت، لمب خواهر بزرگ های جدیدی به وجود آورد. او هر کس و هر چیز را که ممکن بود این دنیای رویایی تاریک را تهدید کند و نظم آن را بر هم بزند، از سر راه بر می داشت. لمب با کمک چند نفر از جمله یک کشیش ایرلندی به نام پدر سایمون ویلز، فلسفه و مذهب ساختگی خود را در دنیای ریچر اشاعه می داد. ویلز که یک کشیش فاسد بود، خود را به طرز باور نکردنی تقویت کرد و به یک اسپلایسر تبدیل شد تا اندیشه های مذهبی لمب را همانند بسیاری دیگر از چهره های مذهبی، نه با توسل به عقل و منطق، بلکه با زور و فشار و اجبار گسترش دهد. هیچ اسپلایسری شهامت این که با او رویاروی شود را نداشت. به این ترتیب حتی اسپلایسرها هم از ترس کشته شده توسط او، قوانین امپراتوری لمب را رعایت کردند و تحت فرمان او در آمدند و لمب نیز این فرمان پذیری آن ها را با خرسندی پذیرفت.
سه سال بعد، در حالی که رویای سیاه و ترسناک سوفیا لمب به حقیقت پیوسته بود؛ بریجیت تتنباوم - دانشمندی که خواهر کوچولوها را آفریده بود و در پایان Bs1 دیدیم از آنچه در حق این کوچولوها روا داشته، پشیمان است - به ریچر بازگشت. او که دنیای جدید ریچر را به طور کامل تحت یک سلطه اهریمنی می دید و می خواست این کودکان بی گناه را نجات دهد؛ راهی برای مبارزه با بیگ ددی ها و خواهر بزرگ های توانمندی که بی چون و چرا از سوفیا لمب پیروی می کردند و اسپلایسرهای شروری که از او حساب می بردند نداشت. اما هنوز کور سوی امیدی وجود داشت. تتنباوم برای مبارزه با این اهریمن جدید، به اولین نمونه بیگ ددی که سال ها پیش از یک انسان ساخته شده و تاکنون در حالت غیرفعال بود، متوسل شد. این بیگ ددی ابتدایی که Subject Delta نام داشت؛ زمانی با یک خواهر کوچولو به نام النور لمب (که نامش به طرز مشکوکی به نام سوفیا لمب شبیه است) همراه بود و او اکنون تنها امید تتنباوم برای رویارویی با این دشمن جدید و نجات بقیه خواهر کوچولوها محسوب می شود. اما برخلاف بیگ ددی های پیشرفته و مدرن که بی چون و چرا از رهبر ریچر پیروی می کردند؛ دلتا نیروی اندیشه و اختیار خود را دوباره به دست می آورد و به اصطلاح از خواب چند ساله بیدار می شود. اما شمشیر برنده ای که تتنباوم انتخاب کرده است، دو لبه دارد و همان گونه که می تواند به دشمنان او آسیب بزند، ممکن است دستان او را نیز قطع کند. آنچه این بیگ ددی یاغی در داستان BioShock 2 انجام خواهد داد؛ بر عهده بازیباز است. بله، درست خوانده اید. بازیباز این بار در نقش یک بیگ ددی بازی خواهد کرد.
بیگ ددی، بیا بازی!
در حالی که BS1 یک بازی صرفاً تک نفره بود؛ BS2 داری حالت های متنوع چند نفره است. نکته مهم در رابطه با حالت چند نفره بازی این است که دارای بار داستانی است و بازیباز با بازی کردن در حالت چند نفره، به جزئیات بیشتری از داستان ریچر پی می برد. اما برخلاف حالت داستانی بازی که پس از رخدادهای بازی پیشین اتفاق می افتد، داستان حالت چند نفره بازی رویدادهایی را بازگو می کند که یک سال پیش از داستان BS1 و در جریان جنگ های داخلی ریچر روی داده است و بازیباز را در نقش یک اسپلایسر (گاهی بیگ ددی) با توانایی استفاده از پلازمید قرار می دهد.جزئیات کامل نحوه روایت داستانی بازی در بخش چند نفره مشخص نشده است؛ اما مشخص شده است بازیباز در این بازی یک آپارتمان دارد که قبل از مبارزه ها، در آن منتظر می ماند. پس از مبارزه و پیروزی در بازی، بازیباز ایدم بیشتری به دست می آورد و خود را ارتقا می دهد. نکته جالب این است هر چه بازیباز خود را ارتقا دهد، زشت تر و ترسناک تر می شود و حتی صدای او نیز به طرز ناخوشایندی تغییر می کند؛ علاوه بر این بازیباز می تواند پس از رفتن به آپارتمان، با استفاده از قفسه لباس ها، ظاهر خود را تغییر دهد. پس از برگشتن به آپارتمان در صورتی که بازیباز به سطوح بالاتر رسیده باشد، یکی از گروه های بازی با بازیباز تماس گرفته و جزئیات بیشتری از ماجراهای رخ داده و داستان بازی را به او اطلاع می دهد.
حداکثر مرتبه ای که بازیباز می تواند به آن دست پیدا کند، 40 است و بازیباز با گرفتن مرتبه و ارتقای مقام، به طور کامل به داستان بخش چند نفره بازی پی خواهد برد. سازندگان بازی امیدوار هستند با این شیوه، به بازیباز اجازه دهند خود را به عنوان یک بازیگر واقعی در جریان جنگ های داخلی ریچر تصور کند و احساس کند واقعاً در آن شرکت داشته است.
بخش چند نفره BS2 که توسط شرکت Digital Extremes ساخته می شود؛ تا حد زیادی با بخش تک نفره آن تفاوت دارد. بازیباز در این بخش در نقش شخصیت های متفاوت (از اسپلایسرهای دیوانه گرفته تا بیگ ددی) با توانایی های متفاوت بازی می کند. به عنوان مثال بخش چند نفره بازی پلازمیدهای منحصر به فردی دارد (از قبیل پلازمیدی که سرعت بازیباز را به طور ناگهانی افزایش می دهد) که در بخش تک نفره وجود ندارد. علاوه بر این هر اسپلایسر که بازیباز انتخاب می کند، سلاح تن به تن منحصر به فرد خود را خواهد داشت. در مراحل اولیه طراحی بخش چند نفره، سه مد چند نفره در این بازی وجود داشت؛ اما به تدریج حالت های چند نفره بازی افزایش پیدا کرد. در نهایت نگارش نهایی بازی پنج حالت اصلی و 2 حالت فرعی و در مجموع 7 حالت متفاوت چند نفره خواهد داشت.
حالت های سنتی چند نفره بازی عبارتند از Deathmatch و Team Deathmatch (که Civil War نامیده می شود) که جزو بخش های اساسی و غیر قابل حذف هر بازی شوتر اول شخص چند نفره محسوب می شود (همان گونه که از نام این دو حالت نیز پیداست، بازیبازها در این دو مد باید با کشتن همدیگر امتیاز بگیرند).
مد Last Splicer Standing که یادآور Last Man Standing بازی های سنتی است؛ شبیه به Team Deathmatch عمل می کند با این تفاوت که بازیبازها پس از کشت شدن، زنده نمی شوند و در هر راند تیمی برنده می شود که تمام اعضای تیم دیگر را بکشد.
مد چهارم بازی که نام آن یادآور نام مد Capture The Flag در بازی های اول شخص سنتی است؛
Capture the Sister نام دارد ( این مد، یکی از سه مد اولیه بازی بود). البته این شباهت تنها اسمی نیست و این مد شکل جدیدی از همان CTF قدیمی است. در این مد که یکی از مدهای تیمی بازی است، هر تیم علاوه بر مبارزان عادی که اسپلایسر هستند؛ یک بیگ ددی نیز دارد و بیگ ددی هر تیم تلاش می کند یک خواهر کوچولو را گرفته و او را به کانال های انتقال خواهر کوچولوها در پایگاه خود منتقل کند و اسپلایسرها نیز باید از این بیگ ددی محافظت کنند.
مد دیگر بازی Adam Grab نام دارد. در این مد نیز مبارزه بر سر خواهر کوچولو است؛ اما در این مد هر بازیباز تلاش می کند خواهر کوچولو را برای مدت بیشتری نسبت به رقبا با خود همراه کرده و به این ترتیب با کمک او، ایدم بیشتری به دست آورد.
نکته اصلی در مورد این مد این است که بر خلاف مدهای دیگر، مبارزه در این مد نقش اساسی ندارد و چون بازیباز پس از همراه شدن با خواهر کوچولو آسیب پذیر است و در عین حال تلاش می کند او را از دست ندهد؛ باید در شهر پنهان شود و بازیبازهای دیگر نیز تلاش خواهند کرد هر چه سریع تر او و خواهر کوچولو را پنهان کنند.
این مد بدیع و منحصر به فرد، تمام بازیبازهای دیگر را در برابر یک بازیباز قرار می دهد که در نوع خود بسیار هیجان انگیز خواهد بود. این مد یک واریته تیمی به نام Team Adam Grab نیز دارد و با وجود این که اصول این دو مد یکسان است؛ اما در عمل متفاوت کار می کنند.
یکی دیگر از مدهای بازی که یادآور Domination در بازی های UT است، Turf War نام دارد و بازیبازها باید مناطق مختلف ریچر را تحت تصرف خود درآورده و برای مدت مشخص از آن دفاع کنند. این مد بازی حول رویدادهای داستانی بازی در جریان جنگ داخلی و مبارزه اندرو رایان با اتلس برای تصرف بخش های مختلف شهر شکل گرفته است.
مبارزه خونینی برای زنده ماندن
برخلاف BS که شخصیت اصلی آن یک انسان تقریباً معمولی بود، BS2 به بازیباز اجازه می دهد بازی را از دید یک بیگ ددی تجربه کند. طبیعتاً بازی کردن در نقش یک بیگ ددی تفاوت زیادی با یک انسان دارد و تغییر قابل توجهی در گیم پلی مرحله دوم بازی ایجاد می کند. بیگ ددی بسیار بزرگ تر و توانمندتر از یک انسان است. البته او کندتر هم هست و نمی تواند بدود (هر چند بعداً می تواند سرعت خود را افزایش دهد). او نه تنها به سلاح های بیشتری دسترسی دارد؛ بلکه بخشی از دنیای ریچر محسوب می شود و ریچر و موجودات آن، از جمله خواهر کوچولوها، به گونه ای کاملاً متفاوت به او واکنش نشان می دهند.بازیباز اکنون به یک لباس غواصی مجهز است که نه تنها از او در برابر ضربه های مهلک محافظت می کند؛ بلکه به بازیباز اجازه می دهد به محیط های جدیدی که در بازی پیشین امکان پذیر نبود، وارد شود. به عنوان مثال چراغ قوه ای که روی لباس غواصی نصب شده؛ به او اجازه می دهد به دخمه های تاریک راه یافته و نوع جدیدی از گشت و گذار و مبارزه را تجربه کند. از سوی دیگر کاربرد اصلی این لباس غواصی، همان گونه که از نامش پیداست، غواصی است و بازیباز می تواند در بخش هایی از بازی از شهر ریچر بیرون آمده و در اقیانوس به گشت و گذار بپردازد که بدون شک برای طرفداران بازی قبلی بسیار جالب خواهد بود. فراموش نکنید دنیای رپچر اکنون بسیار خطرناک تر از زمانی است که جک برای اولین بار وارد آن شد و دشمنان آن نیرومندتر و سریع تر هستند. مهم ترین نقطه تفاوت بیگ ددی با قهرمان بازی قبلی، شیوه مبارزه اوست. اولاً بازیباز در این بازی بسیار قوی تر شده است. او مقاومت بیش تری به آسیب دارد و به نوبه خود، آسیب بیش تری به دشمنان می زند. علاوه بر این قهرمان ما می تواند با یک دست سلاح و با دست دیگر، پلازمید نگه داشته و هنگام مبارزه از هر دو دست به طور همزمان استفاده کند. از طرف دیگر، بازیباز در این بازی به جایگزین های ارزشمندی برای سلاح های جک و تمام سلاح هایی که بیگ ددی ها در BS1 در اختیار داشتند؛ دسترسی دارد. ویژگی جالب دیگر BS2 این است که مبارزه با سلاح های تن به تن در این بازی به یکی از بخش های اصلی تبدیل می شود.
یکی از مهم ترین سلاح های بیگ ددی ها در BS1، دریل غول پیکر و ترسناکی بود که این موجودات خشن از آن برای سوراخ کردن بازیباز استفاده می کردند. بازیباز در BS2 می تواند از این دریل به شیوه های بسیار جالب استفاده کند. مسلماً ساده ترین و کلیشه ای ترین نوع استفاده از این دریل، مته کاری دشمنان، هجوم بردن و ضربه زدن به دشمنان و شکستن موانع، جعبه ها و دیوارهای ترک خورده و پیدا کردن وسیله های مخفی یا راه های جدید است. اما فراموش نکنید این سلاح غول پیکر، بسیار ترسناک است و بازیباز می تواند با استفاده از آن، دشمنان کوچک تر و ضعیف تر را بترساند و فراری دهد! اما این سلاح قدرتمند بدی هایی هم دارد و نه تنها مدت زیادی طول می کشد تا به کار افتد؛ بلکه مصرف سوخت آن بالا است و به سرعت داغ می کند و غیر قابل استفاده می شود. برای حل این مشکل، بازیباز در طول بازی خواهد توانست دریل را ارتقا داده و میزان آسیب آن را بیش تر و میزان سوخت مصرفی و سرعت داغ شدن آن را کمتر کند.
اما در این بازی مبارزه تن به تن، تنها راه مبارزه نیست. بازیباز در BS2 به سلاح های دوربرد بسیار قوی دسترسی دارد که در حقیقت انواع بهتر و قوی تری از سلاح های مورد استفاده درBS1 است. به عنوان مثال مسلسل دستی که در بازی پیشین در اختیار داشتیم، اکنون با یک تیربار بسیار قدرتمند جایگزین شده است؛ یا تفنگ نیزه های جایگزینی برای زوبین بازی قبلی است که تنها یک تیر آن می تواند قوی ترین اسپلایسرها را به دیوار میخکوب کند. فراموش نکنید بازیباز می تواند تمام تفنگ های غول پیکر بازی را تنها با یک دست بردارد؛ چون خود نیز یک بیگ ددی غول پیکر است.
گوناگونی پلازمیدها نیز در BS2 بیشتر شده است. علاوه بر معرفی پلازمیدهای کاملاً جدید، بازیباز می تواند پلازمیدهای قدیمی را به شکل های جدید مورد استفاده قرار دهد. او می تواند پلازمیدهای ساده را ارتقا دهد که این کار باعث تبدیل آن ها به اشکال جدید و قوی تری از پلازمید های قدیمی می شود. به عنوان مثال پلازمید آتش پس از ارتقا به گلوله آتشین و پس از ارتقای مجدد، به توده مشتعلی که به سمت دشمنان فوران می کند؛ تبدیل می شود. حتی بازیباز می تواند پلازمیدها را با یکدیگر ترکیب کند. به عنوان مثال بازیباز می تواند پلازمید تله را با پلازمیدهای دیگر ترکیب کرده و اشکال جدیدی از تله به وجود آورد. هک کردن نیز در بازی جدید دستخوش تغییر شده است. بیگ ددی می تواند با استفاده از یک سلاح جدید دستگاه های الکترونیکی نظیر دوربین ها و تیربارهای موجود در محیط را از راه دور هک کند. او انگشتان ظریف جک را ندارد، ولی به دلیل سازگاری کامل با رپچر، به خوبی می تواند با تجهیزات رپچر کنار بیایید. از این رو مینی گیم هک که در بازی قبلی با متصل کردن لوله های کوچک به هم کار می کرد، اکنون با یک مینی گیم ساده تر که بازیباز را وادار می کند کلیدهای خاص را در زمان مناسب فشار دهد.
اما شاید جالب ترین بخش مربوط به گیم پلی BS2، به خواهر کوچولوها مربوط میشود. قهرمان داستان ما اکنون یک بیگ ددی است و کار اصلی بیگ ددی ها، محافظت از خواهر کوچولوهاست. در BS2 بازیباز پس از شکست دادن بیگ ددی های دشمن، دو گزینه پیش رو دارد. گزینه اول، مانند BS1، کشتن خواهر کوچولو و به دست آوردن بیشترین میزان ممکن ایدم است. اما در حالت دوم، بازیباز می تواند با خواهر کوچولو همراه شود. او را روی کول خود سوار کند و در مواقع لازم، از خواهر کوچولو بخواهد تا از جنازه های اسپلایسرها ایدم به دست آورد. این کار باعث می شود اسپلایسرهایی که در جستجوی ایدم هستند؛ به خواهر کوچولو حمله کنند و بازیباز باید از او در برابر دشمنان محافظت کند. خواهر کوچولو هم به نوبه خود به بازیباز کمک خواهد کرد و در صورتی که یک خواهر بزرگ نزدیک شود؛ او را خبر می کند. در نهایت پس از رسیدن به کانال های خواهر کوچولوها، بازیباز می تواند همانند بازی پیشین خواهر کوچولو را نجات داده و او را آزاد کند.
اما خواهرهای بزرگ هم در این گیر و دار بیکار نخواهند نشست. در صورتی که بازیباز تعداد زیادی بیگ ددی یا اسپلایسر را بکشد، سر و کله یک خواهر بزرگ که دشمن بسیار خطرناکی است؛ پیدا می شود. این هیولاها که تقریباً نوعی غول مرحله محسوب می شوند؛ بسیار قوی و بسیار سریع هستند و شکست دادن آن ها کار سختی است.
غیر از خواهر بزرگ، انواع جدیدی از دشمنان در بازی وجود دارد.
اسپلایسرها در BS2 متنوع تر و بیش تر از BS1 هستند. به عنوان مثال، یکی از اسپلایسرهای جدید بازی Brute نام دارد و نمونه کاملی از تنازع بقا محسوب می شود. این موجود قبلاً یک اسپلایسر عادی بوده که در طول ده سال گذشته به طور مرتب دیگر اسپلایسرها را شکست داده، ایدم آن ها را مصرف کرده و از آن برای قوی تر شدن استفاده کرده است. او یک شکارچی برتر در رأس هرم غذایی رپچر و یک موجود غول پیکر است که نیروی فیزیکی و استقامت قابل توجهی دارد (در عین حال بسیار زشت و ترسناک است). او می تواند اشیا بزرگ را برداشته و به سمت بازیباز پرتاب کند و اگر چیزی دم دستش نبود؛ به سوی بازیباز حمله ور شده و با مشت های کوبنده، با او مبارزه می کند. اما گول ظاهر بزرگ این موجود را نخورید. بروت بسیار سریع است و می تواند پرش های بسیار طولانی انجام داده و خود را به سرعت به بازیباز برساند و اگر فرصت پیدا کند؛ از فاصله طولانی به بازیباز یورش برده و با تنه زدن، آسیب مهیبی به او می زند. او حس بویایی خوبی دارد و اگر بازیباز با یک خواهر کوچولو همراه شود؛ به احتمال زیاد نظر بروت هایی که در آن حوالی جولان می دهند را به خود جلب خواهد کرد. رخدادی دوست داشتنی برای بازیبازهایی که جرأت همراه شدن با خواهر کوچولوها را داشته باشند!
اما شاید جالب ترین دشمن جدید (غیر از خواهر بزرگ) گونه جدید و نیرومندی از بیگ ددی باشد. این نوع بیگ ددی در واقع چندان هم جدید نیست و قرار بود در بازی اول وجود داشته باشد؛ اما به دلایلی به BS1 راه پیدا نکرد و اکنون با تغییرات داستانی و گیم پلی، به BS2 منتقل شده است. این نوع بیگ ددی که Rumbler نام دارد؛ توسط یکی از دستیاران لمب ساخته شده و بسیار قدرتمندتر از یک بیگ ددی معمولی است. او چهره مرموزی دارد و با استفاده از تیربار و موشک انداز به بازیباز حمله می کند. تاکتیک مبارزه با این بیگ ددی با بیگ ددی های قبلی کاملاً متفاوت است؛ چون برخلاف بیگ ددی های پیشین که بازیباز تلاش می کرد آن ها را از خود دور نگه دارد؛ این بیگ ددی در فاصله دور بسیار کارآمد است. اگر بازیباز به سرعت حرکت نکند، رامبلر با استفاده از موشک انداز غول پیکری که روی دوش او نصب شده است، آسیب ویران کننده ای به او خواهد زد. شدت و وسعت انفجار در این حالت به حدی زیاد است که امکان جا خالی دادن وجود ندارد. اما اگر بازیباز سریع باشد و پشت موانع سنگر بگیرد یا تلاش کند با استفاده از نیروهای پلازمیدها، موشک را در هوا گرفته و آن را به سمت رامبلر پرتاب کند، رامبلر تیربارهایی روی زمین مستقر می کند که بازیباز را سوراخ سوراخ می کند. البته بازیباز می تواند این تیربارها را هک کند؛ اما مسلماً رامبلر آرام نمی نشیند و از موشک اندازش برای نابود کردن بازیبازی که برای هک کردن یک تیربار ساکن ایستاده، استفاده خواهد کرد.
بایوشاک 2 از آن بازی هایی است که نه تنها می تواند نظر طرفداران بازی پیشین را به خود جلب کند، بلکه به اندازه کافی تنوع و تغییر در آن وجود دارد تا یک کپی خسته کننده و کسالت آور نباشد. داستان فوق العاده جالب و جو اسرار آمیز این بازی، به خوبی یادآور بازی بزرگ پیشین است و اگر بایوشاک 2 بتواند زمانی که در اوایل سال 2010 برای PS3 ،PC و Xbox360 عرضه می شود، حماسه بازی قبلی را تکرار کند؛ بازیبازها دلایل زیادی خواهند داشت تا برای ساعت های طولانی، پشت مانیتورهای خود میخکوب شوند.
منبع: مجله ی بازی رایانه، شماره ی 32
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}